1- احساس توانایی، سرآغاز توانایی است
شما در محل کار خود، چقدر به وظیفه تان عمل می کنید؟ آیا برای سنجش پیشرفت خود از آزمایش یا ارزیابی دوره ای استفاده می کنید؟ بی تردید راهی هست که متوجه شوید کاری را که انجام می دهید تا چه حد خوب کار می کنید و آیا می توانید خود را فرد موفق بدانید؟ در حقیقت افرادی که فکر می کنند در کارشان خوب عمل نمی کنند – افرادی که فکر می کنند توانایی رهبری کاری را ندارند – عقیده خود را تغییر نمی دهند، حتی اگر نشانه هایی از موفقیت به آنها نشان داده شود در عوض شک و تردید آنها نسبت به خودشان باعث می شود هر نوع شواهدی را برعکس تفسیر کنند، برای بهبود قضاوت نسبت به خود، منتظر ارزیابی بعدی نباشید زیرا احساسات از حقایق جدا نیستند، ابتدا احساس توانایی شکل می گیرد و سپس توانایی را خلق می کند .
2- مهم نیست چقدر سخت کوش باشید
سخت کوش باشید و پاداش بگیرید. ساده به نظر می رسد اما آیا به یاد دارید چقدر برای موفقیت در امتحان تلاش می کردید؟ برخی از بچه ها خیلی درس می خواندند اما کارایی ضعیفی داشتند ولی برخی به شدت مطالعه می کردند و نمرات خوبی می گرفتند، می توانید سخت تلاش کنید و چیزی به دست نیاورید یا اینکه می توانید فعالیتی متوسط و مفید داشته باشید و پاداش بگیرید. هدف شما از کاری که انجام می دهید پیشرفت است نه اینکه تنها خود را به زحمت بیندازید .
3- خلاقیت از درون می جوشد
هر کسی دوست دارد به چیزی تازه بیندیشد، مشکلی را حل کند که کسی آن را حل نکرده است، ایده با ارزشی ارائه کند که به فکر کسی نرسیده باشد. هر موسسه تجاری می خواهد افراد خود را تشویق کند که بهترین ایده را ارائه دهند. به این ترتیب در صورتی که یک شرکت به خاطر ایده های خلاق به کارکنان خود پاداش دهد موجی از افکار بزرگ و اصیل به ذهن آنها خطور می کند. درست است؟ ما فکر می کنیم که خلاقیت، مانند هر کار دیگری قابل خرید و فروش است اما خلاقیت مانند کار سخت و تلاش کردن نیست، بلکه نیاز به ذهنی پویا دارد. خلاقیت محصول ذهنی است که در جست و جوی پاسخ پرسش های بیشمار، موقعیت یا یک فرصت است. بنابراین خلاقیت را نمی توان با پول و یا جایزه خرید.
4- پیروزی های کوچک کسب کنید
دنبال کردن هدف، مانند چیدن قطعات پازل است. در حالی که نتیجه نهایی را جست و جو می کنید باید قدم قدم پیش بروید. برای اینکه بیشتر وقت خود را صرف پیشرفت کنید، باید برای پیشبرد کاری که انجام می دهید لذت ببرید. لذت پیشرفت و موفقیت های کوچک، انرژی شما برای ادامه تلاش هایتان است .
5- نمی توانید خود را مجبور کنید که چیزی را دوست بدارید
بعضی شغل ها به شخصیتی متمایز نیاز دارند. اگر شما فردی برون گرا و عاشق برخورد با مردم نباشید، دنبال کردن شغلی در رشته ارتباطات کاری کم فایده است. اگر روح شما عاشق خلاقیت باشد احتمالا از شغل حسابداری لذت نمی برید. برخی افراد می توانند با صحبت خود در حضور عده زیادی از این کار احساس نشاط و شادابی کنند، در حالی که عده ای دیگر در برابر تعدادی شنونده دست و پای خود را گم کرده و گیج می شوند. برخی افراد می توانند مدت طولانی مطلبی را مطالعه کنند و کار خود را مهم جلوه دهند، در حالی که فرد دیگری چنین توانایی را ندارد. این به تفاوت ذاتی میان انسان ها بستگی دارد. بدانید چه کسی هستید و چه شخصیتی دارید و آینده ای را تصور کنید که متناسب شخصیت شما باشد .
6- سعی کنید معمولی نباشید
مردم عادی همه جا هستند. آنها شما را به سویی می کشانند که مانند آنها باشید، شما را می پذیرند و به شما می قبولانند که همه افراد، بیشتر از آنکه به شما شباهت داشته باشند، مانند آنها هستند و این به این معنی است که شما اهداف، شخصیت و فردیت و ایده های منحصر به فرد خود را قربانی کنید و زندگی را با سلیقه گروهی غیر از خودتان تنظیم کنید .
7- وقت، خیلی زیاد است
هر رویایی که داشته باشیم، صدای تیک تاک ساعت را همواره می شنویم. خانواده ها، دوستان و حتی رسانه ها ما را سردرگم می کنند که چرا هنوز به رویای خود نرسیده ایم و چه وقت قرار است برسیم. اما موفقیت، محدودیت سنی ندارد، هر قدر لازم باشد طول می کشد و هنگامی که به موفقیت برسید آن را رد نمی کنید زیرا سن در اینجا مهم نیست .
8- تنها یک چیز وجود ندارد
هنگامی که به کسب موفقیت می اندیشیم، اغلب به دست یافتن به هدفی سطحی، فکر می کنیم. گاهی این هدف، دریافت حقوق بیشتر، پیشرفت شغلی یا دریافت پاداش است. اغلب چنین فکر می کنیم که یک موفقیت کوچک دیگر، برابر با احساس موفقیت است. اما به دنبال یک دستاورد هر چیز کوچک، افراد ارزیابی از خود را تغییر نمی دهند. مردم نسبت به تصویر بزرگ ذهنی خود واکنش نشان می دهند. هنگامی که پاداش می گیرید، ارتقای شغلی پیدا می کنید یا دستمزدتان افزایش می یابد، همان اندیشه ای که شما را به دستاوردی کوچک رسانده است و ارزشی را که برای این دستاورد تعیین کرده بودید، تحت الشعاع قرار می دهد .موفقیت نهایی به دستاورد بعدی شما نیاز دارد و هر دستاورد نشانی از موفقیت است. احساس موفقیت از مجموع تلاش های شما ناشی می شود، از باورها، تجربه ها و زندگی تان، موفقیت یک بسته بندی است نه روبانی که روی بسته قرار داده شده است .
9- جنگ اول را ادامه ندهید
بعضی افراد از تجارت اولیه مقدار زیادی اطلاعات کسب می کنند و درس های مهمی می آموزند. ما زندگی خود را مانند دفتری سفید آغاز می کنیم و همچنانکه پیش می رویم، ذهن ما از مشاهده ها و یادداشت ها پر می شود. صفحه اول دفترچه ذهن ما با اولین تجربه پر شده است. مشکل هنگامی بروز می کند که ما بخواهیم درس های اولیه را به موقعیت کنونی – که ارتباطی با آن درس ها ندارد – اعمال کنیم. از هر تجربه نکته ای یادداشت کنید، اما این را بدانید که موقعیت هایی وجود دارند که تجربه شما را نمی توان در آنها به کار برد .
10- تغییر ممکن است، اما آسان نیست
تبلیغات تلویزیونی مدام به شما می گویند که می توانید خود را تغییر دهید. در مدت 30 ثانیه بازیگران آگهی های بازرگانی، باهوش تر ، لاغرتر ، زیباتر و ثروتمندتر می شوند. اما این دنیای رویایی تنها زمینه را برای سقوط آماده می کند. ما در این باره زیاد شنیده ایم که افراد می توانند تغییرات شگفت انگیزی در زندگی خود ایجاد کنند، ما نیز خواهان ایجاد چنین تغییراتی در زندگی خود هستیم. وقتی تلاش می کنیم اما به سرعت پاداشی نمی گیریم، بلافاصله احساس بدی پیدا می کنیم که پیش از شروع نداشتیم. مسئله این است البته که تغییر امکان پذیر است اما به سرعت ایجاد نمی شود. هیچ کس سعی نمی کند برنامه ای برای موفقیت در بلند مدت ( که کسب آن سال ها طول می کشد ) به ما بفروشد زیرا کسی خریدار چنین برنامه ای نمی شود . اما تغییرات مهم به سال ها وقت نیاز دارند. هنگامی که به کلاس اول دبستان وارد شدید انتظار نداشتید که زبان دوم، جبر و تاریخ را در همان هفته اول تحصیل بیاموزید. شما تحصیلی را آغاز کردید که بیش از یک دهه ادامه داشت و سرانجام تغییری شگفت انگیز در شما ایجاد کرد.
تغییرات مثبت در زندگی شما امروز به دست نمی آیند، اما می توانند از امروز آغاز شوند .
11- از مخالف خود کمک بگیرید
ما افراد شروع کننده، تمام کننده، دوراندیش، تیزبین و دقیق داریم. افرادی هستند که طرح های بزرگی در سر دارند، اما علاقه چندانی به دنبال کردن طرح هایشان ندارند، در حالی که افراد دیگری هستند که ریزترین جزئیات یک پروژه را می بینند، اما نمی توانند به گام بعدی بیندیشند. اگر در پروژه خود افرادی را به خدمت بگیرید که ویژگی و دیدگاهی متفاوت از شما داشته باشند، به نفع شماست .
12- دستورها را بنویسید
اگر در مسیری پر پیچ و خم از شهر خارج می شوید، مسیر را یادداشت کنید. اما اگر مسیر آینده زندگی و اهداف خود را مورد توجه قرار داده اید و اینکه برای رسیدن به آنها به چه چیزهایی نیاز دارید ، احتمالا هیچ کدام از آنها را یادداشت نکرده اید. در این مورد بیندیشید – مهم ترین سفر زندگی – و احتمالا درباره این مسیر حتی یک کلمه روی کاغذ ننوشته اید. نوشتن طرح ها، هدف ها و ایده ها آنها را برای شما واقعی تر می کند. هر قدمی که در جهت تعیین خواسته ها و نیازهای خود برمی دارید و کارهایی که برای رسیدن به آنها انجام می دهید شانس نزدیک شدن به این اهداف را زیاد می کنید، تا روزی که به اهداف خود دست یابید .
13- از غیر عقلانی بودن اجتناب کنید
ما طبیعت را به سختی درک می کنیم و با احتیاط راه حلی طرح می کنیم. هر کس باید ببیند که یک ایده چقدر مهم است و نباید تضادی وجود داشته باشد. متاسفانه، ما اغلب فکر می کنیم که مردم همیشه عقلانی فکر و عمل می کنند. از یک عقیده خوب باید پشتیبانی کرد، زیرا یک عقیده خوب است. سرانجام تجربه به ما نشان می دهد که افراد اطراف ما تصمیم های غیرعاقلانه می گیرند، گاهی این تصمیم ها ناشی از ترس است و واقع بینانه نیست. آماده باشید که نه فقط در پاسخ به پرسش های منطقی، بلکه در برابر ترسی که دیگران نشان می دهند، ایده های خود را ارائه کنید.
14- بهترین دفاع، گوش کردن است
هیچ کس دوست ندارد از او انتقاد کنند. هر کسی تا حدی در برابر انتقادها حالت دفاعی به خود می گیرد، تمایل دارد برخی یا همه انتقادها را رد کند و اعتبار مطالب و شخص گوینده را نادیده بگیرد. متاسفانه این حالت دفاعی خدمتی به شما نمی کند. شما را ترغیب می کند که از گفتن برخی مطالب مفید در پاسخ، یا جذب مطالبی مفید خودداری کنید. این کار مانع پیشرفت و بهبود شما می شود. بدانید که فردی توانا هستید و توانایی های خود را نشان دهید، در صورتی که در برابر انتقادها نجنگید .
15- افراد موفق از مادر زاده نمی شوند بلکه ساخته می شوند
بزرگترین موفقیت های زمان ما متعلق به افرادی معمولی است که سرنوشت به آنها لبخند زده است، این طور نیست ؟ خیر، در واقع این طور نیست. افراد موفق به این دلیل به چنین موقعیتی رسیده اند که نقشه ای راهبردی ( استراتژیک ) داشته اند. آنها چیزهایی را که برای پیشرفت لازم است می آموزند. ما می دانیم که برای ساختمان به طرح و نقشه نیاز داریم، اما گاهی فراموش می کنیم که برای بنا کردن یک زندگی موفق، نقشه لازم است .
16- کارها را به ترتیب انجام دهید
اگر بخواهید یک ساندویچ درست کنید، کارها را به ترتیب انجام می دهید. اول نان را می برید، سپس سبزی فصل را در آن قرار می دهید، پس از آن سایر چیزها را در آن می چینید. هنگامی که هدف خود را دنبال می کنیم تنها قدمی را که می خواهیم برداریم می بینیم، حتی گاهی گام هایی را که هیجان کمتری دارند نادیده می گیریم. اگر هر بار تنها یک هدف را دنبال کنید و در صورتیکه پیشرفت کردید ارزش آن را بشناسید، در غیر این صورت کاری از پیش نمی برید .
17- از هر راهی که می توانید تجربه کسب کنید
از اولین شانسی که برای رسیدن به رویاهایتان به دست می آورید، استفاده کنید. حتی اگر شغل شما آن چیزی که می خواهید نیست، می توانید ایده بهتری از روند کار به دست بیاورید و به تدریج خود را برای شغلی که دوست دارید آماده کنید. یا ممکن است فکر کنید شغل کنونی برای شما مناسب نیست و برنامه هایی را که برای آینده دارید بر اساس آن تنظیم کنید .
18- خود انگیزی، یک بار عمل می کند
همه سخنرانان انگیزشی می گویند : چیزی بگویید . چه چیزی می خواهید؟ بگویید که باید آن را داشته باشید. آیا می خواهید در وضعیت بهتری باشید؟ می خواهید شغل بهتری داشته باشید؟ بگویید که باید شغل بهتری داشته باشید. با این گفته ها آرامش، انرژی و خوش بینی به دست می آورید. خلق و خوی ما و تصویری که از خود داریم و اعتماد به نفس ما بهبود می یابد. متاسفانه این تاثیر موقتی است. وقتی که به نتیجه نمی رسیم، احساس بدی به دست می آوریم. هنگامی که برای بار دوم چیزی را بیان می کنیم کار کردن با شور و شوق دشوارتر می شود زیرا خاطره تجربه قبلی آزارمان می دهد. موفقیت حاصل خودانگیزی و بیان نتایج دلخواه نیست، بلکه حاصل تلاشی آگاهانه و مداوم است . تمایل و تعهد باید از درون خودتان بجوشد، اگر این دو را داشته باشید به هر جایی می توانید برسید .
19- آرام صحبت کنید
ما حرف های زیادی برای گفتن داریم، اما وقت کمی داریم. تمایل طبیعی این است که تا حد توان کمتر حرف بزنیم، اما ارتباط به معنای تعداد چیزهایی که می گوییم نیست، بلکه تعداد مطالبی است که فهمیده می شود، سخنران های خوب مهارتی دارند که ساده اما نیرومند است، آنها از افراد دیگر آهسته تر سخن می گویند .
20- اینکه کجا باشید بستگی دارد به جایی که نگاه می کنید
احساس موفقیت، به موقعیت ما نسبت به موقعیتی که ممکن است کمتر به دست بیاوریم بستگی دارد. احساس شکست به موقعیت ما نسبت به موقعیت بهتری که می توانستیم به دست بیاوریم بستگی دارد. احساس شما به چهارچوب مرجع شما و کاری که انجام داده اید بستگی دارد .
21- از علاقه خود استفاده کنید
تفاوت افرادی که کارهای خود را با رضایت به منزل می برند و در تعطیلات آخر هفته روی آنها کار می کنند و افرادی که این ایده را نمی پسندند چیست ؟ تفاوت میان افرادی که سراسر روز به سختی کار می کنند و افرادی که تا حد امکان کمتر کار می کنند چیست ؟ تفاوت میان افراد فعال و باانگیزه و افراد تنبل چیست ؟ علاقه شخصی .
همه ما به خاطر علاقه ای که داریم کار می کنیم ، ما فکر می کنیم که این کار بهترین چیز برای ماست . برخی افراد به این دلیل سخت کار می کنند که فکر می کنند پاداشی در انتظار آنهاست ، محققان دریافته اند که علاقه، منافع شخصی و پاداشی که فکر می کنید در انتظار شماست، عواملی هستند که میزان کوشش شما در کار و رضایت از کار را تعیین می کند. این عوامل 75 درصد انگیزه شخصی برای کسب موفقیت را تشکیل می دهند
22- به خاطر داشته باشید چه کسی و کجا هستید
اصولا یک سازمان بزرگ باید از افرادش بخواهد فردیت خود را کنار گذاشته و به شکل گروهی کار کنند. جایی برای برخی جنبه های زندگی مانند باورهای مذهبی یا سنتی و فرهنگی که اهمیت زیادی دارند ، وجود ندارد . توانایی کنار گذاشتن این چیزها برای سازمانی که در آن کار می کنید ارزشمند است .
23- با اعتماد به نفس مذاکره کنید یا اصلا مذاکره نکنید
شما در زندگی خود با افراد زیادی مذاکره می کنید و هنگامی که مذاکره طولانی می شود، رضایت شما به ادامه مذاکره، به میزان اعتماد به نفس شما بستگی دارد. مهم نیست که چه خصوصیت و برتری هایی داشته باشید اگر اعتماد به نفس نداشته باشید خیلی زود مذاکره را خاتمه می دهید، یعنی آماده اید که موقعیتی درخشان را از دست بدهید و به کمتر قانع باشید . خود کم بینی سبب می شود که افراد 11 درصد کمتر مذاکره و بحث کنند و 37 درصد تمایل کمتری به بحث و مذاکره دارند. احساس ارزش و اعتماد به نفس با افزایش تمایل به مذاکره و چانه زنی، مذاکرات طولانی تر و انعطاف پذیری بیشتر ارتباط دارد. به طور خلاصه هر قدر اعتماد به نفس کمتری داشته باشید، سریع تر تسلیم می شوید و از آنچه که می خواهید دست می کشید .
24- برای احساس بهتر داوطلب شوید
سرتان شلوغ است. احساس می کنید در محل کار و منزل، کار بیشتری برای انجام دادن ندارید. اما می خواهید بیشتر کار کنید و با کار بیشتر احساس بهتری پیدا کنید. این هفته، یک ساعت کار داوطلبانه انجام دهید. بله، وقت خود را به دیگران بدهید. البته خدمات داوطلبانه، به جامعه ما کمک می کند، اما از طرف دیگر موجب رضایت بیشتر از زندگی می شود، در این صورت انگیزه ما برای انجام کار، بهتر می شود و هر کاری که بتوانیم، انجام می دهیم.
25- طبقه را به خاطر داشته باشید، رتبه و مقام را فراموش کنید
26- اجازه ندهید افکار غیر واقعی شما را فلج کند
ما همیشه – تصمیم – حتی تصمیم های مهم – می گیریم. ما با توجه به اطلاعاتی که در دست داریم، بهترین تصمیم ممکن را می گیریم. اما به کجا می رسیم ؟ مردمی که وقت خود را صرف ( چه می شد اگر ... ) و ( اگر این کار را می کردم ) می کنند 45 درصد کمتر از کارشان رضایت دارند. در صورتی که اگر وقت بیشتری را به اینکه چه می توانستند باشند و چه موقعیت هایی می توانستند داشته باشند، صرف می کردند، موفق تر بودند
27- به قله نیندیشید، به فلاتی بلند فکر کنید
افرادی که در سطح بالا هستند، می خواهند همیشه بالا بمانند ، جای تعجب ندارد ؟ اما افرادی که موقعیتی باور نکردنی را تجربه می کنند مدت های طولانی پس از آن تجربه ، از آن بهره می گیرند و دید خود را بر رسیدن به سطحی از دستاوردها که رضایت بخش و پایدار باشد تنظیم می کنند . تحقیق هایی که از قهرمانان سابق المپیک به عمل آمده، نشان می دهد که این افراد اشخاص با انگیزه و توانایی هستند. با این وجود، بیش از نیمی از قهرمانان سابق المپیک پس از پایان دوران ورزش در یافتن شغل با مشکل رو به رو بودند، زیرا برخلاف دوران ورزش، نمی توانستند قله های موفقیت را فتح کنند .
28- در بازی شانس شرکت کنید
در هر چیزی شانس دخالت دارد. هر یک از جنبه های تحصیلی یا شغلی شما تحت تاثیر عامل شانس بوده است، بسته به اینکه چه کسی آگهی استخدام امروز را بخواند، ممکن است شغل مهمی به دست بیاورد یا چنین فرصتی را از دست بدهد. بسته به اینکه چه کسی به فرصت ها توجه کند ممکن است آن را به دست بیاورد و یا حتی آن را نبیند. با این وجود، باید با واقعیت عدم قطعیت نتیجه کنار بیایید و این را بپذیرید که ممکن است در هر روز، شانس بیاورید یا بدشانسی نصیب شما شود اما هر قدر بیشتر کوشش کنید احتمال خوش شانسی شما بیشتر می شود .
29- گذشته، آینده نیست
ما میل داریم همه چیز را ساده کنیم. بازی، یک فریب است. برخی همه مزایا را دارند و موفق می شوند، برخی همه معایب را دارند و شکست می خورند. این باور ، به طرزی وحشتناک گمراه کننده است. موفقیت شما بیش از آنکه به محل تولد، رشد، مدرسه و میزان دشواری راهی که پیموده اید بستگی داشته باشد، به رفتار کنونی شما بستگی دارد. شانس و فرصت در برابر شماست، همه چیز به تصمیم شما بستگی دارد، تصمیم به اینکه آن را دنبال کنید یا رهایش کنید . بارها در زندگی شکست می خورید ، موفقیت ، فقط غلبه کردن بر این شکست هاست .
30- شب خوب بخوابید
ما روزها، ساعت های زیادی را در اختیار داریم و همچنین کارهای زیادی باید انجام دهیم. خستگی روزانه با خواب شب جبران می شود ، خواب عامل حیاتی برای حفظ کارایی شماست، خواب غذای مغز است . خواب ناکافی تفکر خلاق را به میزان 60 درصد و انعطاف در تصمیم گیری را به میزان 39 درصد کاهش می دهد .
31- شروع و پایان در دست شماست
ما در دنیایی زندگی می کنیم که شرکت های بین المللی رشدی فراتر از مرزهای یک کشور دارند. با این وجود، عده زیادی در جست و جوی آزادی و مسئولیت شخصی برای کارهای خود هستند . اگر توانایی داشته و خود را باور داشته باشید و بتوانید چیزی را تصور کنید، باید درباره انجام آن تصمیم بگیرید . برنارد هاریس
توانایی پذیرش مسئولیت شخصی، نتایج کار و پیشرفت کردن در سایه کوشش فردی، شانس موفقیت شما را در تغییر از یک کار کوچک به ایجاد شرکتی بزرگ و فردی مستقل، به میزان 65 درصد افزایش می دهد .
32- به الگوها توجه کنید
وجه مشخصه و مشترک دستاوردهای معنوی چیست؟ در زمینه ریاضیات، اقتصاد، تاریخ یا هر رشته دیگری، پاسخ یکسان است. متفکران بزرگ به الگوها توجه می کنند. آنها الگوهایی را می بینند که هرگز به فکر دیگران خطور نکرده است. متفکران توجه می کنند که چه چیزی با چیز دیگری همراه است و معنی این الگو و همراهی را مورد توجه قرار می دهند. برای توجه به الگوهایی که در دنیایتان وجود دارند و کسی تاکنون درباره آنها فکر نکرده است، وقت بگذارید.
جورج بودراک : به کاری که می کنید اهمیت ندهید، باید بفهمید که چیزها چطور عمل می کنند. تنها به این فکر نکنید که چه کار می کنید بلکه به این فکر کنید که چه کارهایی نمی کنید .
33- کارایی همه چیز است
هر سازمانی، ضایعاتی دارد. هیچ چیز نمی تواند ما را به سمتی بکشاند که احساس کنیم کار ما اهمیت ندارد. سازمانی که منابع با اهمیت مثل کارگران را هدر دهد، سازمانی است که انگیزه شما را هدر می دهد. عدم کارایی شرکت ها ، رضایت از کار را به میزان 21 درصد کاهش داده و تمایل کارکنان را به یافتن کاری جدید افزایش می دهد .
34- فردا روزی بهتر خواهد بود ( اما تا چه حد ؟ )
چه چیز می خواهید ؟ چه کاری باید بکنید تا آنچه را که می خواهید به دست بیاورید ؟ توانایی ها و ضعف های شما کدامند ؟ گام بعدی شما کدام است ؟ ایده های مبهم و عقیده های سست را فراموش کنید. حقایق چه می گویند ؟
بسیاری از ما نقشه ها و ایده های زیادی داریم ، اما به ندرت ایده هایمان را تبدیل به نقشه و طرح می کنیم و آینده ما این چنین ساخته می شود، زیرا مقدار بسیار کمی از آنچه فکر می کنیم فراتر از ایده ها و عقاید جاری است. البته، هرگز نمی توانیم خود را در برابر ایده ها و عقاید بسنجیم، زیرا آن قدر انتزاعی هستند که تعریف دقیق آنها دشوار است. به این ترتیب، نمی توانیم بگوییم در حال پیشرفت هستیم، یا برای تغییر به چیزی نیاز داریم . اهداف خود را تعریف کنید و نقشه هایی را که برای رسیدن به این اهداف دارید، مشخص کنید .
بسیاری از صاحبان تجارت کوچک وقت خود را صرف حل یک بحران پس از بحران دیگر می کنند و تجارت خود را به خوبی مدیریت نمی کنند . برای فکر کردن و پیشرفت وقتی ندارند، هر روز فقط برای کاری که همان روز باید بکنند وقت دارند . وظیفه اصلی این است که اهدافی مشخص، تعیین کنند، به نحوی که تجارت کوچک بتواند نیازهای بلند مدت مالک خود را تامین کند ، نه اینکه مالک همه وقت خود را صرف تامین نیازهای کوتاه مدت خود کند . افرادی که اهداف خود را مشخص می کنند 50 درصد بیشتر نسبت به رسیدن به اهدافشان اعتماد به نفس دارند و 25 درصد بیشتر قادر به کنترل زندگی شان هستند .
35- درس ها تهدید نمی کنند
سعی کنید به کسی که با کامپیوتر کار نمی کند بیاموزید که کامپیوتر کار او را بسیار راحت تر می کند . شایع ترین واکنشی که با آن رو به رو خواهید شد ، بی میلی مطلق است . چرا باید کسی در برابر آموختن چیزی که کار او را آسان تر می کند مخالفت کند؟ اغلب به این دلیل می ترسند که چیزی که کار آنها را راحت می کند ، روزی جای کار آنها را بگیرد. وقتی که سعی می کنید چیزی تازه به شخصی یاد بدهید، باید تکلیف را روشن کنید و بگویید که این آموزش چیزی است که همه ما با میل و رضایت می خواهیم در آن شرکت کنیم و مطلب تازه بیاموزیم .
36- موفقیت یک فرمولی است، رویا نیست
با فراست یک فیلم یا برنامه تلویزیونی را تماشا کنید و ببینید چه چیزی سبب موفقیت و خوشبختی مردم می شود . در زندگی واقعی، تفاوت افرادی که موفق هستند و اشخاصی که موفق نیستند، مهیج یا اسرار آمیز نیست، اما مهم است. افرادی که با نظم و ترتیب، پیگیری، پافشاری و با عقل سلیم و خرد به امور نگاه می کنند، در نهایت به موفقیت دست می یابند.
37- باید چیزی بیشتر از هوش و فراست خود بدانید
برای موفق بودن، باید اعتماد به نفس داشته باشید. در این باره زیاد خوانده و یا شنیده اید و این حقیقت را می دانید. اما اعتماد به نفس باید بر بنیاد عزت نفس ( احترام به خود ) بنا شود . همه ما، هنگامی که شکست می خوریم، گاهی اعتماد به نفس خود را از دست می دهیم. صرف نظر از نیرومندی باورهایمان، نتایج منفی ما را تکان می دهد. به همین دلیل تنها اینکه بدانید فردی توانا هستید کافی نیست، باید بدانید چه کسی هستید. هنگامی که رویدادها عزت نفس شما را در سایه قرار می دهد، باید ایمان و باوری غیر قابل تردید و انکار ناپذیر نسبت به خود داشته باشید . این خودباوری و باور به انسان بودن ، شما را در برابر ضربه های ناشی از یک شکست یا شکست های پیاپی مصون نگه می دارد. این امر نقطه آغازی برای بازسازی اعتماد به نفس یا عزت نفس تهدید شده شماست.
38- مدل ها ، مناسب همه نیستند
اغلب، داستان های الهام بخش افراد موفق و موفقیت شگفت انگیز آنها را می خوانیم یا می بینیم. برخی افراد تصویر آنها را بر در و دیوار می چسبانند و کلمات قصار آنها را بازگو می کنند. اما اگر شخص موفقی کاری کرده است که ما هرگز آن کار را نکرده یا نخواهیم کرد، تصویر یا شعارهای او چه کمکی به ما می کند؟ برای بسیاری از ما، انتخاب یک مدل یا الگو دعوتی به مقایسه است و اگر توانایی ها و نتایج ما در حد و اندازه مدل انتخابی ما نباشد، مدل، دیگر نقشی الهام بخش ندارد، بلکه منشاء ناامیدی، دلسردی و شکست می شود. کسی را به عنوان مدل خود انتخاب کنید که بتوانید دستاوردهای او را به دست بیاورید، یا همان چیزی باشید که می خواهید به دست بیاورید. انتخاب یک همکار یا یکی از اعضای فامیل که مورد تحسین شماست، ارزش زیادی دارد، نه اینکه برای انتخاب مدل از ورزشکاران، رهبران یا شخصیت های تاریخی استفاده کنید که موفقیت های بزرگی به دست آورده اند، اما تجارب آنها وجه مشترک بسیار کمی با تجربه های شما دارد .
39- از اشک ها درس بگیرید
شکست ها و ناکامی هایی که تجربه می کنید، فرصت هایی ارزشمند برای یادگیری هستند. نه تنها می توانید بیاموزید که در شرایط حیاتی اشتباه عمل کرده اید، بلکه می توانید چیزی را که شما را به چنین تصمیم گیری اشتباهی رسانده است، درک کنید. آیا هدفی را دنبال می کنید که واقعا خواهان آن هستید ؟ آیا هدفی را در نظر دارید که برای پیمودن آن مناسب هستید ؟ اگر امور به دلخواه شما پیش نرفت، تمرین کنید تا در این شرایط چیزی به دست بیاورید.
40- شغلتان را بپذیرید، شاید تا ابد ادامه یابد
ما در عصر و فرهنگی زندگی می کنیم که رویای موفقیت زود هنگام و بازنشسته شدن زود هنگام را ترویج می کند. گاهی به ما می گویند که بهشت برین زمان بازنشستگی در انتظار هرکس که آن را بخواهد، قرار دارد. در حقیقت، بسیاری از بازنشستگان هویت خود را براساس شغلی که داشته اند تعریف می کنند و آرزومند فعالیت ها و مسئولیت هایی هستند که یک عمر کار برای آنها فراهم کرده است.
41- درست ورزش کنید و درست بخورید
شما هدف دارید. به خوبی از وقت خود استفاده می کنید، بنابراین می توانید چیزهای بیشتری به دست بیاورید. چون کارهای زیادی دارید، برای ورزش کردن وقت ندارید و برای رفع گرسنگی غذای آماده می خورید، چون وقت کمتری لازم دارد. این حالت شبیه به موقعیتی است که برای جلوگیری از اتلاف وقت، در اتومبیل خود بنزین نریزید و هنگامی که اتومبیل شما خاموش شد، به سمت محل کارتان پیاده روی کنید. عادت های سالم انرژی ما را افزایش می دهند و کارایی و رضایت شغلی را بهبود می بخشند. این عادت ها شاید وقت بیشتری لازم داشته باشند اما در پایان، با حفظ سلامت خود می توانید هر کار دیگری را انجام دهید. محققان در مقایسه مدیران متوسط دریافته اند افرادی که کارشان حد منطقی دارد، 53 درصد بیشتر از افراد دیگر دارای عادت های سالم هستند .
42- خستگی دشمن شماست
خستگی از نیروی پشتکار و تصمیم گیری شما تغذیه می کند. هیچ کس نمی تواند به کاری ثابت با همان وظایف، همان شور و شوق و علاقه اولیه ادامه دهد. برای ارزیابی یک فرصت شغلی، تنها به حجم کار و حقوق آن فکر نکنید، بلکه در این باره تحقیق کنید میزان تنوع در وظایفی که انجام می دهید چگونه است . شغل هایی که تنوع کمتری دارند، دو برابر مشاغل دیگر تعویض می شوند و کارکنان 3 برابر رضایت کمتری از کار دارند .
43- نقش خود را در نتیجه به دست آمده ، مشخص کنید
کنفسیوس می گوید : پیروزی هزار پدر دارد، شکست یتیم است . معمولا پیروزی ها را به حساب خود می نویسیم اما سرزنش مسئولیت شکست ها را متوجه دیگران می کنیم و قصور آنها را عامل شکست می دانیم. باید درباره سهم خود در نتیجه به دست آمده، روشن و شفاف باشیم. اگر سهم خود در موقعیت را بزرگ نمایی کنیم، برای تکرار کارهایی که موجب موفقیت شده بودند، آمادگی نخواهیم داشت. به همین ترتیب، اگر نقش خود را در شکست ها و تلاش های ناموفق نادیده بگیریم، نمی توانیم درباره اشتباهات فکر کنیم و از آنها درس بگیریم. فکر کردن درباره اموری که مشکلی ندارند و به خوبی پیش می روند و آنها را حاصل توانایی دانستن، اما تقصیر را بر گردن دیگران گذاشتن، کار راحتی است. ولی این کار فایده ای برای ما ندارد، زیرا به کسب موفقیت های بیشتر کمک نمی کند.
44- تغییرات را به حساب بیاورید
همه ما به وسیله تغییر وسوسه می شویم. تغییر، چه در روند و چه در کار، با ایجاد موج خوش بینی حاصل از فکر کردن به نتایج مثبت احتمالی، ما را تکان می دهد. همه افراد با استعداد می خواهند تغییراتی در زندگی خود و دنیای پیرامون ایجاد کنند. اگر باور کنید که فرد با استعدادی هستید، خیال می کنید، بی معنی تر از فرار کردن از هر تغییر ممکن است . برای افرادی که خود را باهوش می دانند نیاز به ایجاد تغییر در دنیای حرفه ای آنها، 47 درصد بیشتر از سایر افراد است. آنها پیوسته امکانات و فرصت هایی را در اطراف خود می بینند، اما باید برای ایجاد تغییر واقعی، مشی ایجاد تغییر را دنبال کنند .
45- گوش کردن بهتر از صحبت کردن است
ما درباره چیزی که می خواهیم صحبت کنیم ، چه مقدار بگوییم و چگونه آن را خوب بیان کنیم، فکر می کنیم. ما درباره صحبت کردن چنان وقت می گذاریم و مراقب گفته هایمان هستیم که زمان صحبت نکردن را زمان استراحت می دانیم. دل سپردن و توجه به آنچه دیگران می گویند تنها راهی است که می توانیم از آنها بیاموزیم و بهتر می توانیم آنچه را که می خواهیم بگوییم، تنظیم کنیم . معمولا افرادی که خوب صحبت می کنند، شنوندگان خوبی نیستند. در واقع، افرادی که خود را سخنور می دانند، عقیده دارند که برون گرا هستند. در حالی که شنوندگان خوب عقیده دارند که درون گرا هستند. شنوندگان خوب در اینکه خود را به جای دیگران بگذارند و از دید آنها مسائل را ببینند، 60 درصد موفق ترند .
46- چشم بندهای خود را باز کنید
چشم انداز، نیرویی قدرتمند است.از دوران جوانی به ما یاد داده اند که انتظاراتی داشته باشیم و این انتظارات بر نحوه نگرش ما به دنیا اثر می گذارد. قالب های ذهنی که در زمان کودکی به ما تلقین می شود، ممکن است بر نحوه ارزیابی ما از مردم و حتی ارزیابی خودمان تاثیر بگذارد. هیچ کس از روی عقل، آرزوها و خواسته های خود را محدود نمی کند، فرصت های خود را نادیده نمی گیرد و بر اساس قالب های از پیش تعیین شده درباره مردم و توانایی های آنها قضاوت نادرست نمی کند. اما این ها کارهایی است که ما در حال حاضر می کنیم، بدون اینکه درباره آنها فکر کنیم، زیرا قالب ها دید ما را از دنیا دگرگون کرده اند.
افرادی که براساس قالب های ذهنی خود، دیگران را ارزیابی می کنند 39 درصد بیشتر از سایر افراد عقیده دارند که فرصت ها محدود هستند .
47- از هر چه بترسید، گرفتارش می شوید
تا زمانی که وقت خود را به غصه خوردن درباره کارهای نادرست صرف کنیم، فرصتی برای پیشرفت خود نداریم، یعنی اینکه غصه خوردن درباره امور نادرست، شانس اینکه آن کارها همچنان نادرست بمانند را افزایش می دهد. اینکه بپذیریم گاهی موفق می شویم و گاهی شکست می خوریم ما را از بند رها می کند تا اهداف خود را دنبال کنیم و وقتی را برای فکر کردن به آنچه می توانیم بکنیم – در عوض فکر کردن به آنچه نمی توانیم انجام دهیم – صرف کنیم .
48- در این مورد بیندیشید، چه کسی باید باشید
اگر می توانستید با اشاره یک انگشت هر چیزی را در اطراف خود تغییر دهید، چه چیزی را تغییر می دادید؟ ثروتمند می شدید یا قدرتمند ؟ یا اینکه مهارت، دلسوزی و صداقت را انتخاب می کردید ؟ هر قدر خود را به سوی یک زندگی رویایی سوق دهید، کمتر از کسی که هستید رضایت خواهید داشت و در صورت دست نیافتن به رویاهایتان، بیشتر به افسردگی و ناامیدی دچار می شوید. هر قدر بیشتر خود را به سوی یک زندگی بهتر و رضایت بخش تر سوق دهید، می توانید چنین زندگی ای برای خود بسازید .
افرادی که به زندگی ( ایده آل ) که می توانستند داشته باشند می اندیشند، 34 درصد بیشتر از دیگران مضطرب می شوند ، اما افرادی که به زندگی ای که باید داشته باشند می اندیشند و به کسانی که در زندگی شان هستند اهمیت می دهند، 21 درصد بیشتر از افراد دیگر به دستاوردهای مهم دست می یابند .
49- رهبری مسری است
رهبری واقعی، پیروان را نیرومند می کند. رهبری، آموزش ، نمونه سازی و نیرو دادن به دیگران است. اگر مایل به رهبری هستید ، در نهایت موفقیت اطرافیان شما معیاری برای سنجش توانایی شما خواهد بود .
50- حمایت می خواهید ؟ لیاقت آن را داشته باشید
هنگامی که شخصی در یک اداره ترقی می کند، آیا همکارانش از صمیم قلب به او تبریک می گویند و او را حمایت می کنند، یا اینکه شاکی می شوند و در کمین او می نشینند ؟ تفاوت رفتار آنها به این بستگی دارد که تا چه حد آن شخص را لایق ارتقاء بدانند . در جریان پیشرفت، برای حفظ حمایت همکارانتان باید به آنها اجازه دهید ببینند قبل از پیشرفت و پس از آن چقدر سخت کوش و ساعی بوده اید و هستید. باید بگذارید آنها ببینند شما چه شخص قابل و کارآمدی هستید . اگر شما خود را وقف کارتان کرده باشید و آنها ارتقاء و پیشرفت شما را ناعادلانه ندانند، حمایت بیشتری از آنها کسب می کنید.