به نام الله
گام اول : اندیشه ثروت است
اندیشه ثروت و دارایی است، دارایی قدرتمندی که وقتی با هدف مشخص، عزم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب می شود، راه رسیدن به ثروت و سایر دارایی ها را به روی شما می گشاید.
اگر انسان ها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دائمی مبدل گردد چه اتفاق ها که نمی افتد.
ثروت نصیب کسانی می شود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع می کنید و ثروتمند می شوید درمی یابید که ثروت با یک حالت ذهنی آغاز می شود، باید هدف مشخصی داشته باشید.
1- نقطه عطف موفقیت از لحظات بحران شروع می شود.
2- هلن کلر که چند روز بعد از تولد، ناشنوا، نابینا و لال شد به رغم این همه بدبیاری، او در تاریخ نام خود را در جمع اشخاص شهیر جای داد. هلن کلر ثابت کرد اگر کسی خود را شکست خورده نپندارد، در شمار شکست خوردگان قرار نمی گیرد.
3- ذهن باید در شرایط باور باشد امید و آرزوی تنها، کافی نیست. داشتن ذهنیت باز شرط لازم باور است . کسانی که ذهن خود را می بندند با حقیقت، شجاعت و باور غریبه می مانند.
4- امرسون کبیر : به هرچه بنگرید درسی از ایمان هست. تنها چیزی که نیاز داریم اطاعت است. برای هر کدام از ما راهی وجود دارد، اگر خوب گوش دهیم کلمات مناسب خود را می شنویم.
5- طبیعت با ایجاد اشتیاق سوزان، ذهن انسان را چنان دگرگون می سازد تا مفهوم ( غیر ممکن ) را به رسمیت نشناسد و چیزی را به عنوان شکست نپذیرد.
باید بدانید که چه می خواهید
گام دوم : اشتیاق
6- اشتیاق نقطه شروع همه موفقیت هاست.
7- آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن می رسد.
8- ناپلئون هیل : برای خود هدف مشخصی در نظر گرفتم و همه نیرو و توان و تلاش خود را برای رسیدن به آن هدف صرف کردم.
9- آقای بارنس به خاطر اینکه شریک تجاری ادیسون شود، همه پلهای پشت سرش را خراب کرد و آنقدر به پای اشتیاق خود ایستاد تا آن را به وسواسی بزرگ در زندگی خود تبدیل کرد و سرانجام به موفقیتی که انتظارش را می کشید رسید. او هنگام ملاقات با ادیسون به خود نگفت : ( سعی می کنم ادیسون را راضی کنم که به هر ترتیب شغلی به من بدهد ) به جای آن به ادیسون گفت : ( من از راه دور آمده ام تا شریک تجاری شما شوم ). آقای بارنس برای خود راه بازگشتی نگذاشت یا باید پیروز می شد و یا از بین می رفت.
10- هر کس که طالب پیروزی است باید کشتی ها و پل های پشت سرش را در آتش بسوزاند و راه های عقب نشینی را بر خود ببندد، اینگونه است که می توان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرار داد و این شرط لازم موفقیت است.
11- شش راه تبدیل اشتیاق به طلا :
الف ) مبلغ مورد نیاز خود را دقیقا مشخص سازید. گفتن اینکه ( من پول می خواهم ) کافی نیست، باید رقم آن را مشخص سازید برای این تصمیم گیری قطعی، دلایل روانی متعددی وجود دارد.
ب ) دقیقا مشخص کنید که برای دستیابی به این پول، چه مبلغی سرمایه می گذارید. توجه داشته باشید که برای رسیدن به هر چیزی، باید چیزی را از دست بدهید.
پ ) تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود در نظر بگیرید.
ت ) برنامه ای قطعی برای اجرای برنامه خود بریزید و بی درنگ دست به کار شوید، باید بی درنگ این برنامه را به مرحله اجرا بگذارید.
ث ) رقم پول مورد نیاز را بنویسید و زمان دستیابی به آن را مشخص سازید، درباره از خود گذشتگی خود تصمیم بگیرید آنگاه برنامه ای را که می خواهید برای رسیدن به این پول به اجرا بگذارید، در نظر بگیرید.
ج ) یادداشت خود را با صدای بلند و روزی دوبار قبل از خواب و به هنگام بیدار شدن بخوانید و در حال خواندن ببینید و باور کنید که صاحب این پول و دارایی شده اید.
12- خواستن تنها به ثروت نمی انجامد اما مشتاق ثروت بودن، با ذهنیتی وسواس گونه و برنامه ریزی دقیق و تدارک راه های رسیدن به هدف و در کنار همه اینها مداومت در پایداری در برابر شداید و مشکلات، اسباب غنا می گردد.
13- در کار برنامه ریزی برای ثروتمند شدن به کسی اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد.
14- رویا، از بی تفاوتی – تنبلی یا نداشتن الهام و آرزو ناشی نمی شود.
15- توجه داشته باشید همه کسانی که در زندگی موفق می شوند ممکن است در شروع با دشواری روبرو شوند، ممکن است مجبور باشند به تلاشی ناامید کننده دست بزنند، لذا این افراد با هموار کردن مسیر مشکلات، به اهداف خود می رسند.
16- محدودیت ذهنی ما همان محدودیتی است که ما برای آن در نظر می گیریم. فقر و تنعم هر دو نشات گرفته از ذهن ما هستند.
گام سوم : ایمان
17- ایمان مهمترین عنصر ذهن است. وقتی ایمان با اندیشه در هم می آمیزد، ذهن نیمه هوشیار بی درنگ ارتعاش آن را درک می کند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل می نماید.
18- محکوم به شانس بد، وجود خارجی ندارد.
19- می توانم با انتقال خواسته های خود به ذهن ناهوشیارم، به خواسته های خود برسم.
20- می توانم با تلقین به خود، ذهن ناهوشیارم را فریب دهم و برای این کار خود را چنان می بینم که انگار به خواسته های خود رسیده ام.
21- ایمان آن چیزی است که به شما حیات، قدرت و عمل می بخشد.
ایمان نقطه شروع انباشت ثروت است.
22- ایمان مبنای همه اعجازهاست، مبنای همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمی توان تحلیل نمود.
23- ایمان عنصری است که وقتی با نیایش همراه شود انسان را در ارتباط با فراست الهی قرار می دهد.
24- ایمان عنصری است که اندیشه را متحول می سازد. ایمان، اندیشه ساخته و پرداخته ذهن انسان را، به معادل روحانی و معنوی آن تبدیل می کند.
ایمان تنها عاملی است که به کمک آن می توان نیروی فراست الهی را در خدمت انسان گرفت.
25- انسان هر چه را به خود تلقین کند، خواه مطلبی دروغین یا حقیقی، آن را باور می کند.
26- افکاری که با احساس و هیجان همراه می شوند نیرویی مغناطیسی ایجاد می کند که اندیشه های مشابه دیگر را به خود جذب می نماید.
27- نحوه کاشتن یک بذر در ذهن :
الف ) جملاتی درباره هدف اصلی خود بنویسید.
ب ) هدف اصلی خود را مشخص سازید و آن را به حافظه بسپارید.
پ ) جزئییات آن را کلمه به کلمه و روز به روز، آنقدر تکرار کنید تا ارتعاش صدا به ذهن نیمه هوشیار شما برسد.
ت ) مصمم شوید که عوامل ناخوشایند محیط و شرایط را از ذهن خود دور نگه دارید و برای خود، زندگی مورد علاقه تان را سفارش دهید.
28- اشخاصی که شکست می خورند و زندگی شان به بدبختی و پریشانی می انجامد، کسانی هستند که نکته های منفی را به خود تلقین می کنند. این حقیقت را فراموش نکنیم که اندیشه، به معادل فیزیکی خود تبدیل می شود.
29- ذهن نیمه هوشیار، تفاوتی میان اندیشه های مخرب و سازنده قائل نیست، هر چه به او بدهیم با آن تغذیه می شود . همه چیز بستگی به این دارد که چه اندیشه ای در سر داریم.
30- فرمول اعتماد به نفس :
هر روز 30 دقیقه به شخصیت دلخواهم فکر می کنم تا تصویر ذهنی مناسبی از این شخصیت، در من ایجاد شود.
31- جایی در مغز شما بذرهای موفقیت خفته اند و حال آنکه اگر این بذرها را فعال کنید شما را به اوج می رسانند.
32- در پیروزی تمام افراد برجسته و موفق دنیا، نفوذی عشقی وجود داشته است.
33- اگر قرار باشد پدیده ای به نام اعجاز وجود داشته باشد، از طریق احساسی از ذهن که آن را ایمان می نامیم ، ایجاد می شود.
34- ثروت با اندیشیدن جمع می شود، میزان این ثروت با توجه به آنچه در ذهن شخص می گذرد، محدود می شود.
لذا ایمان، محدودیت ها را برطرف می سازد، این موضوع را در برخورد با تمامی مسائل زندگی خود فراموش نکنید.
ایمان تنها پادزهر شکست است
گام چهارم : تلقین به خود
35- ذهن نیمه هوشیار به زمین حاصلخیز شباهت دارد. اگر در آن بذرهای نامطلوب ( افکار منفی ) بکاریم و از آن مراقبت نکنیم علف های هرز در آن به وفور رشد می کنند . تلقین به خود عاملی کنترل کننده است که انسان به کمک آن می تواند داوطلبانه ذهن خود را با افکاری خلاق تغذیه کند.
36- همه روزه دوبار با صدای بلند، قصد خود را برای تحصیل پول بخوانید و خود را ببینیدکه به این پول رسیده اید.
37- وقتی میل خود را از روی نوشته با صدای بلند می خوانید و برآنید که ذهنیتی در مورد پول در خود ایجاد کنید به خاطر داشته باشید که فقط خواندن کلمات ، بی فایده است مگر آنکه شما احساس یا هیجان خود را با کلماتتان درهم بیامیزید. ذهن نیمه هوشیار شما تنها نسبت به افکاری واکنش نشان می دهد که با احساس و هیجان در هم آمیخته باشد.
در قبال هیچ، نصیب شما همان هیچ است
38- شما و تنها شما باید تصمیم بگیرید که آیا پاداش آنچه را که برایش تلاش می کنید ( ذهنیت کسب پول ) به زحمتش می ارزد یا نه؟
39- توانایی استفاده از تلقین به خود تا حدود زیادی بستگی به توانایی تمرکز کردن روی یک میل مشخصی دارد. آنگونه که این میل و اشتیاق به وسواس سوزان در شما تبدیل گردد.
40- قدرت تمرکز
هنگام رعایت شش راه تبدیل اشتیاق به طلا، لازم است که از اصل تمرکز استفاده کنید. وقتی نخستین گام را برمی دارید و برآن می شوید که رقم پولی مورد نظرتان را مشخص سازید لحظاتی به این رقم بیندیشید، چشمهایتان را ببندید و بکوشید که ظاهر ذهنیت پول مورد نظر را در ذهن خود ببینید. دست کم روزی یک بار این عمل را تکرار کنید و خود را ببینید که پول مورد نظر را به دست آورده اید.
ذهن نیمه هوشیار هر دستوری را که همراه با ایمان، باور و عمل به او داده می شود، می پذیرد. اما لازم است این دستورات بارها و بارها به شکل تکرار ارائه شوند تا در ذهن نیمه هوشیار جای بگیرند. اکنون زمان آن رسیده که به طور قانونی ذهن نیمه هوشیار خود را فریب دهید. کاری کنید که ذهنتان باور کند که می تواند پول مورد نظر شما را به دست آورد. اکنون این اندیشه را به تصور خود منتقل سازید و ببینید که چگونه به کمک این تصویر می توانید برنامه های عملی برای فراهم آوردن پول، از طربق تبدیل میل خود به آن ایجاد کنید.
منتظر یک برنامه قطعی و صددرصد مشخص نباشید. مترصد آن نباشید که بی درنگ به برنامه ای مشخص برای تبدیل میل خود به پول برسید. به جای آن خود را صاحب آن پول ببینید و مطمئن باشید که ذهن نیمه هوشیار شما برنامه یا برنامه های مورد نیاز شما را طراحی خواهد نمود. احتمالا برنامه ها به کمک حس ششم به ذهن شما خطور می کنند و حالتی الهام بخش دارند.
41- تحریک ذهن نیمه هوشیار برای به دست آوردن پول مورد نیاز :
اول ) به مکان آرامی بروید، جای مناسب برای اینکار می تواند رختخواب به هنگام شب باشد. باید در شرایطی قرار بگیرید که کسی مزاحم شما نشود. چشمان خود را ببندید و با صدای بلند مبلغ درخواستی خود را به زبان بیاورید و محدوده زمانی تعیین شده برای تحصیل این پول را مشخص سازید، ببینید که برای کسب این دارایی از چه می خواهید مایه بگذارید. وقتی این دستورالعمل را به کار می برید، خود را ببینید که این پول را به دست آورده اید. و این جمله را بگویید : من مترصد برنامه ای هستم که راه انباشت این پول را به من نشان می دهد و وقتی این برنامه را به دست آوردم براساس آن رفتار می کنم.
دوم ) این برنامه را آنقدر در ذهن خود مجسم کنید تا بتوانید در ذهن، پولی را که قصد انباشت آن را دارید، ببینید.
سوم ) هدف نوشته شده خود را در جایی بگذارید که بتوانید آن را در هنگام شب و صبح ببینید، آن را قبل از خواب و بعد از بیدار شدن از خواب ببینید. آنگونه که در خاطره شما سپرده شود. از اصل تلقین به خود استفاده کنید و به ذهن نیمه هوشیار خود دستوراتی که با احساسات همراه هستند، بدهید و بدانید که ایمان و باور موثرترین و قوی ترین احساسات هستند.
42- انسان می تواند ارباب خویشتن و مسلط بر محیط خود گردد زیرا می تواند بر ذهن نیمه هوشیار خود تاثیر بگذارد. تبدیل اشتیاق به پول مستلزم استفاده از تلقین به خود و تحت تاثیر قرار دادن ذهن نیمه هوشیار است.
گام پنجم : دانش تخصصی
43- هر بدبیاری، هر شکست و هر دل شکستگی با خود به همان اندازه یا بیشتر امتیازی مثبت دارد.
44- دانش به خودی خود، اسباب تنعم نمی شود مگر آنکه به کمک برنامه های عملی مشخص، این دانش سازمان بگیرد و به سمت هدف قطعی کسب درآمد هدایت شود.
45- انسان تحصیل کرده، لزوما کسی نیست که دانش عمومی و تخصصی زیاد دارد. انسان تحصیل کرده کسی است که ذهنش را وسعت بخشیده و به کمک آن می تواند به خواسته خود برسد ، می تواند بی آنکه حقوق دیگران را زیر پا بگذارد به آنچه می خواهد دست یابد.
46- باسواد کسی است که می داند جواب هایش را از کجا بگیرد. با سواد کسی است که می داند چگونه علم و آگاهی خود را به برنامه های مشخص عملی تبدیل نماید.
47- قبل از هر چیز تصمیم بگیرید به چه دانشی نیاز دارید و چرا آن را می خواهید.
48- انسان های موفق هرگز در تحصیل دانش تخصصی در ارتباط با هدف خاصشان متوقف نمی شوند.
49- دانش تخصصی در کنار قوه تخیل می تواند به موفقیت انسان کمک زیادی کند.
50- درست انجام دادن کارها هرگز مشکلی ایجاد نمی کند.
51- موفقیت و شکست ناشی از عادت هستند.
52- همکاران در شکست و موفقیت افراد نقش حیاتی دارند، بنابراین همکاری نزدیک با کسی که هرگز با سختی ها و مصائب کنار نمی آید خود سرمایه ای است که هرگز نمی توان آن را بوسیله پول ارزیابی کرد.
53- قیمت مشخصی برای نقطه نظرهای سالم وجود ندارد، در پس همه نقطه نظرها دانش تخصصی نهفته است. با دانش تخصصی نقطه نظرهایتان را شکوفا کنید.